اندر احوالات یک آدم مجازی در ایران

بعنوان کسی که سال‌هاست زندگیش مجازیش شده  واقعا خسته شدم از این وضع اینترنت. وقتی در یک دوره‌ای از زندگی تصمیم می‌گیری و همه ی زندگیت رو مجازی می‌کنی، همه سرگرمی‌هات،کارهات،  دل‌خوشی‌هات، همه دغدغه‌ها، اونوقته که نمیتونی برگردی به دنیای واقعی، یا خیلی سخت میتونی برگردی. یه جوری با زندگی مجازیت واقعی زندگی می‌کنی، از ۷۹ تو اینترنت حضور دارم، با همون مودم‌های Dial Up با همون صداهای عجیب غریبش با همون کارت‌های دو ساعته پارس آنلاین و ندا، همون کارت‌ها که ۵۰۰ بود بعد شد ۷۰۰، با همون کارت‌ها صبح تا شب تو اینترنت بودم، اون موقع برای کشف دنیای بزرگ اینترنت، سرگرمی، کلا وقتی تو اینترنت میای می‌فهمی چقدر دنیا بزرگه، بعد از ۸۳ هم که ترجیح دادم نسبت به علاقه‌مندیم کارم رو هم به اینترنت منتقل کنم، کار مجازی، از برنامه نویسی ویژوال بیسیک به برنامه نویسی تحت وب و طراحی وب و فعالیت‌هایی از این قبیل رو بردم. الان ۷ سال می‌گذره از کارم تو اینترنت، هر سالی که می‌گذره سال سخت تر میشه،دغدغم شده سرعت اینترنت، فیلترینگ، سرور، تحریم و …

با وجود تحریم‌ها و “نه” هایی که بخاطر ایرانی بودن‌مون از یه سری سایت‌های بزرگ می‌شنوم باز به کار خودم می‌رسم، ولی وقتی یه سری سایت‌های مفید هم فیلتر میشه آدم نا اُمید میشه و باز وقتی شب می‌خوابی صبح پا میشی می‌بینی سرعت اینترنت محدود شده همه پورت‌ها بسته شده و هیچ راهی برای دور زدن تحریم نیست بلکه یه جورایی هم از داخل تحریم شدیم واقعا کار کردن سخت میشه، واقعا نمیشه کاری کرد. اینکه همه کار و زندگیم به اینترنت مربوطه از نظر خودم مشکلی نداره ولی با این مسائلی که پیش میاد مشکل محسوب میشه.

حالا این فقط بحث منِ پسر مجرده که نا اُمید میشه، خسته میشه، جواب مشتری‌ها رو نمیتونه بده، درآمدش پایین میاد، عصبی میشه و هیچ کاری از دستش بر نمیاد جز اینکه آهنگ گوش کنه و دراز بکشه، موضوع اینجاست که همه مثل من نیستن، هستند خیلی‌ها که متاهل هستن، زن و بچه دارن، تمام درآمدشون از اینترنته، کاملا مجاز کار می‌کنند، هیچ مشکلی ندارن ،ولی یهو صبح بیدار میشن و با همه این مشکلات روبرو میشن.

کلا یادم نمیاد تو این چهار پنج سال اخیر ثباتی داشته باشم از نظر کاری.ماهی رو به یاد ندارم که هیچ مشکلی پیش نیومده باشه یا اینترنت کلا قطع می‌شده یا فیلترینگ جلوی استفاده از سرویس‌های معروف دنیا رو گرفته  یا تحریم‌های خارجی، البته مشکلات به اینجا ختم نمیشه، هزینه بالای ADSL و محدودیت سرعت، مشکلات سرور، مشکلات هک، هزینه سرور و سلامتی که پای پشت نشستن دائم پای کامپیوتر گذاشتم.

این نوشته‌ هم دردی دوا نمی‌کنه، سرعت محدود اینترنت و بسته شدن پورت‌ها و عدم دسترسی به سایت‌های مورد نیاز همش دست به دست هم داد که امروز درد و دلی از سال‌های اخیر مجازی‌م بنویسم. امیدوارم مسئولین فکری در این مورد بکنن و مشکلات اینترنتی که همیشه همه جا همراهمون بوده واسه همیشه حل شه.

شخصا واقعا خسته شدم که هر روز دغدغم سرعت اینترنت و محدودیت‌ها باشه، به هر مرجع علمی هم بخوام رجوع کنم بالاخره از یه جایی به بعد محدوده کامل. امیدوارم روزی درست شه و دغدغم یادگیری سریع‌تر تکنولوژی‌های جدید برنامه نویسی و طراحی وب باشه، چیزی که تو این چند سال اخیر دغدغم بوده ولی بخاطر محدودیت‌ها همیشه دستمون باز نبوده برای یادگیری.

در کل خواستم بگم زندگی خیلی‌ها، دست خوش تغییر میشه روزانه، عصبی میشند، به مشکل می‌خوردند، نا اُمید میشند و من فقط این گوشه اُمیدوارم.

این مطلب رو به اشتراک بگذارید :

5 thoughts on “اندر احوالات یک آدم مجازی در ایران

  1. ممنونم ازین که در این شرایط سخت توی ایران موندی و داری صبوری می کنی. آینده ی ایران رو ماها می سازیم. مطمئن باش!

    1. اُمیدوارم بتونیم سهمی ازش داشته باشیم با این روالی که تو محدودیت جلو میریم. اُمیدوارم،اُمیدوار باش که به اُمید زنده‌ایم

  2. واقعا نارحت کنندست برای ما ایرانی ها، الان که سال ۲۰۲۱ هست و این مقاله سال ۲۰۱۲ نوشته فرق زیادی نکردیم به نسبت جهان و همین دردسر ها هست حتی بیشتر
    با توجه به نوشته های جدیدتون فکر کنم مهاجرت کردید ایتالیا، امیدوارم اونجا وضع خوبی داشته باشید و ما هم از این رنج و عذاب ها خلاص بشیم.

    با مقاله مقاله خرید لپ تاپ و مبایل از ایران یا خارج وارد وبسایتتون شدم و پیج اینستاگرامتون رو چک کردم برام جالب بود درسکوت و مخاطب کم این هارو میبرید جلو
    و اینکه چیز زیادی در موردتون پیدا نکردم راحت تو سایت، خواستم بیشتر با خودتون آشنا بشم

    1. سلام،
      خیلی ممنون از نظرت. جالبه واقعا خودم این مقاله رو یه دور دیگه خوندم و چقدر زور می‌گذره. آره زندگی تو ایتالیا واقعا خیلی کمکم کرد از محدودیت‌هایی که به عنوان برنامه‌نویس داشتم جدا شم و پیشرفت کنم با اینکه خود مهاجرت خیلی سختی داره ولی ارزشش رو داشت و خب متاسفم که مجبور شدم مهاجرت کنم بخاطر زندگی بهتره.
      خوشحالم کردی از نظرت، خیلی وقته مقاله جدید ننوشتم، خیلی دوست دارم روتینم باشه ولی خب متاسفانه خیلی سرم شلوغه و از طرفی مخاطب‌های بلاگ بطور کلی کم شده انقدر که همه تو اینستاگرام و یوتیوب دنبال چیزهایی که می‌خوان می‌گردن، با این حال این بلاگ بیشتر دلخوشی خودمه تا به هوای بازدید و فلان، حتما سعی می‌کنم آپدیت کنم. مرسی ازت

Comments are closed.