فیلم چاقی رو تو جشنوارهی فیلم فجر بخاطر بازیگر نقش اولش علی مصفا انتخاب کردم چون یکی از طرفدارای کارهایی هستم که علی مصفا توش به نوعی درگیر هست چه کارگردان چه بازیگر. اونم به این دلیل که معمولا فیلمهای هزل و بیخودی بازی نمیکنه و همیشه یا معنیگراست یا تهمایه معنیگرایی داره. در مورد کارگردانش که راما قویدل بود هم تحقیق کردم نتونستم رزومه کاری ازشون پیدا کنم فقط اطلاعات شخصی بود و در همین حد فهمیدم که همسر بازیگر نقش دوم زن این فیلم مهسا کرامتی هست.
در مورد توضیح فیلم هم که همهجا نوشته بودن خیلی مبهم بود در همین حد که : « این فیلم روایتی است از یک انتخاب؛ انتخاب عشق یا وجدان. » که البته بعدا تو فیلم زیاد از توضیحی که داده شده بود خوشم نیومد.
داستان فیلم چاقی یه درام ۹۰ دقیقهای بود که نمایانگر زندگی زناشویی امروزی در ابعاد دیگهای بود. داستان با شروع نشون دادن یک خونواده خوشبخت استارت میخوره و با ادامه داستان شخصیتهای دیگه مثل دوست خانواده و همکارای دیگه وارد داستان میشن که باعث رخدادن بعضی اتفاقای ناخواسته میشن.
علی مصفا در نقش یک صدابردار صاحب استدیو ضبط صدا ظاهر شده [ و از چاقی هم رنج میبره ] که لادن مستوفی نقش همسرش رو بازی کرده. اونا یه بچه دارن و ظاهرا زندگی کاملا خوبی دارن. هم خوشحالن، هم وضع مالی خوبی دارن و بجز مزاحمتای گهگدار همسایهشون ناراحتی دیگهای دیده نمیشه و تو یه روتین زناشویی افتادن. با ورود حمید فرخنژاد بعنوان یه کارگردان مطرح و دوست شخصیت اصلی داستان یواش یواش شکل میگیره. در اینجا حمید فرخنژاد از قصد ازدواج با دختری که نقشش رو مهسا کرامتی بازی کرده حرف میزنه و با حضور این ۲ کاراکتر خوشبختیه این خونواده تحت تاثیر قرار میگیره.
خطر لوث شدن داستان در پاراگراف پایین، اگر قصد دیدن فیلم رو دارید از پاراگراف پایین رد شید و بعد دیدن فیلم بخونیدش :)
توی این فیلم ظاهرا همهچی خیلی خوبه و همونجور که باید باشه هست ولی با ادامه فیلم و ریزشدن تو جزئیات نکتههایی رو میبینید که باعث اتفاقهای فیلم میشه. بنظرم فیلم میخواست نشون بده تو زندگی زناشویی که با ثبات هم هست با گذر زمان اگر هر از چند گاهی تحول مثبتی صورت نگیره یا آدم خودش رو فراموش کنه امکانش هست در اوج رضایت نسبی هم خطا کنه و نکتهی جالب دیگهش هم این بود که نشون داد یه آدم خوب میتونه بخاطر فرار از روزمرگی یا پیدا کردن یه حس جدید خواسته / ناخواسته به یه آدم شبه بد / بد تغییر هویت بده و از یجا به بعد آروم آروم کنترل خودش رو از دست بده مثل معتاد شدن! و البته همین فرد هم میتونه تو موقعیت خطرناک درست وقتی که فکر میکنه داره غرق میشه وضعیت رو کنترل کنه و به خودش برگرده. شاید اکثر مشکلات زناشویی الان با یه سوء تفاهم کوچیک، یه پنهانکاری کوچیک و جزئی شروع شده. با همین جزئیاتی که فرد به خودش اجازه میده در زندگی مشترک پنهانش کنه و با همین پنهانکاریهای دنبالهدار به خودش جسارت میده قدم به مرحلهی جدیدی بزاره و ناخواسته به این کار عادت پیدا کنه و تازه این شروع مشکلات بزرگ هست. نکتهی دیگه اینه که همین جزئیات کوچیک چقدر میتونه رو اعصاب آدم تاثیر بزاره و تو زندگی آدم تاثیر بزاره و از آدم یه شخصیت دیگهای بسازه که حتا خودش هم ازش بیخبره. میشه گفت ایجاد انگیزه طی بازههای زمانی مختلف برای رفع مشکلات کوچیک و بزرگ مثل چاقی میتونه کمک کنه به بقای ثبات زندگی مثبت.
از بازی علی مصفا در این فیلم راضی بودم ولی از نقشش نه. علی مصفا پله آخر و چیزهایی هست که نمیدانی و گذشته به مراتب از این علی مصفا قویتر بودن و کلا شخصیتش جوری هست که نمیشه در قالب یه شخصیت بد ظاهر بشه و شاید شبه بد. معمولا یک آدم تودار مثبت بوده تو فیلمها.
از ترکیب علی مصفا و لادن مستوفی نمیشه زیاد صحبت کرد چون تو نقش خیلی درگیر نبودن و سکانسهای کم برخوردی با هم داشتن با دیالوگهای کوتاه و عادی. در مقابل هم حمید فرخنژاد و مهسا کرامتی بازی قابل قبولی داشتن ولی ترکیب جالبی نبود.
موسیقی فیلم که توسط امیر توسلی ساخته شده هم خوب بود فقط کاش سکانس آخر صداهای باشدت جنگ کمتر میشد. با اینکه ایشون آهنگساز بودن ولی کلا در مورد موسیقی و صداپردازی فیلم نظرم رو گفتم.
در کل فیلم چاقی میتونست قویتر از این ساخته بشه. هم جایگزینی بازیگران هم خود داستان. داستان پیکهای هیجانی زیادی نداشت، درواقع یه سری تفکرات مبهم و بیجواب شخص اول بود که فیلم رو جلو میبرد و همین تفکرات مبهم اونقدر قدرتمند نبودن که بتونن مخاطب رو خیلی جذب/کنجکاو کنه. فیلم خوبی بود ولی قوی نبود.
دیالوگ معروف فیلم چاقی :
دوستداشتن دلیل کنار هم بودن نیست.
آنونس فیلم چاقی :
با سلام . در کل فیلم بدرد بخوری نبود ارزش یکبار دیدن رو هم نداشت . همش با خودم میگفتم رو چه حسابی مهسا کرامتی با این بازی افتضاحش رو توی این فیلم پذیرفتن تا نگو همسر کارگردانه .