تئاتر مرگ فروشنده

تئاتر مرگ فروشنده

تئاتر مرگ فروشنده از نمایشنامه‌ای به همین نام اثر آرتور میلر گرفته شده که معروف‌ترین کار این نویسنده هم هست.  ظاهرا اولین بار در فوریه ۱۹۴۹ تو تئاتر برادوی شهر نیویورک اجرا شده و  ۷۴۲ اجرا (!) ازش روی صحنه رفته و سه بار جایزه «تونی بهترین اجرای دوباره» رو بدست اُورده. پس طبیعتا باید نمایشنامه خیلی قوی باشه که تو ایرانم چندین بار تمدید شده اجراش.

این تئاتر رو من چند روزه پیش در تئاتر شهر دیدم به کارگردانی نادر برهانی مرند و بازی حمیدرضا آذرنگ در قالب نقش اول که خود فروشنده‌ست.

اول به داستان می‌پردازیم و از ویکی‌پدیا نقل می‌کنیم :

داستان آن، فاجعهٔ زندگی مردی است که به گفته نویسنده «بر نیروهای زندگی،‌ نظارت و اختیاری ندارد». تاملی است بر زندگی انسان‌هایی که تنها هنگامی مطرح هستند که سودی می‌رسانند و سپس در خلا رها می‌شوند. خانهٔ او شبیه به زندانی است که او در آن با تکیه بر خاطراتش سعی می‌کند ثابت کند که هنوز زنده است و وجود دارد. اما این خاطرات، تنها او را بیشتر و بیشتر در گذشته فرو برده و باعث می‌شوند تا در رویا فرو رود و بیهوده به دیگران دل ببندد.

داستان از دید من روایت‌گره یک فروشنده‌ای بود که در بازه‌ای از زمان جزو مطرح‌ترین فروشنده‌ها بود و آینده درخشانی واسه خودش و خانوادش در نظر داشته ولی با گذر زمان و تغییرات از این روال عقب میفته و بجای سعی کردن و بروز کردن مهارتاش به تخیلات و تجربیات و افتخاراتش دائم چنگ می‌زنه و با غرور خاص خودش همش در انتظار واهی دست و پا میزنه و نمی‌تونه قبول کنه که از ۱۰۰ به ۰ رسیده و به این روند ادامه میده تا به مرگش ختم میشه.

حمیدرضا آذرنگ و نسیم ادبی

از نظر داستانی خیلی برای شخص من هیجان انگیز نبود، یه درام کسل‌کننده و کند بود بیشتر با چاشنی سورئال و شاید ایده‌آل‌گرایی شخص اول. البته خب این داستان الکی معروف نشده، دلیل اصلی موفقیتش بخاطر بازه‌ی زمانی هست که تو آمریکا اجرا شده و اون دهه ۵۰ میلادیه و تقابل نسل قدیم و جدید آمریکایی‌های بیزینس‌من و کاسبه که بعد از مدتی نسلی که روی روش‌های قدیمی تاکید دارن از دایره حذف و خونه نشین و فقیر میشن. به همین دلیل برای جامعه الان شاید زیاد قابل هضم و جذاب نباشه.

حمیدرضا آذرنگ در تئاتر مرگ فروشنده

در مورد شخصیت اول که فروشنده بود صحبت کردم بهتره در مورد نقش‌های دیگه هم صحبتی بکنم، مثلا در مورد ۲ پسر فروشنده که پیشرفتی نتونستن بکنن با اینکه در دوران جوونیشون هست و بجای اینکه با نظام جدید فروشندگی و تجارت وقف شن بیشتر سعی می‌کنن دنبال مقصر باشن یا از راه‌های کاذب سریع‌تر پیشرفت کنند و عقب‌موندگی مالیشون رو جبران کنن که موفق هم نمیشن.

رحیم نوروزی ، آسیه ضیایی و حمیدرضا آذرنگ

نقش اصلی دیگه زن فروشنده‌ست که خب اونم سعی می‌کنه پشت فروشنده در هرصورت باشه و سعی کنه با باورهای سورئال فروشنده کنار بیاد و حتا پرورششونم بده چون ظاهرا کار دیگه‌ای از دستش بر نمیاد.

رحیم نوروزی در تئاتر مرگ فروشنده

این درام کند ۲ ساعت در تئاتر شهر اجرا میشه و واقعا واسه این درام ۱ ساعت شاید کافی باشه با ریتم تندتر. چون قرار نیست تو بازه‌های زمانی مختلف چیزی رو به شما برسونه که با هیجانش انرژی بگیرید برای ادامه. شخصا که آخراش کلافه شده بودم فقط در انتظار تموم شدن تئاتر بودم، مخصوصا صندلی‌های به شدت داغون و خشک سالن اصلی تئاتر شهر هم خیلی موثر بود رو من مخاطب که زودتر خسته شم.

تئاتر فروشنده

و در آخر باید بگم بازی تمام بازیگران قابل قبول و خوب بود بخصوص بازیگر نقش اول حمیدرضا آذرنگ.

پی‌نوشت ۱ : تئاتر سعی کرده بود با یه سری سکانس‌های گفتاری و فیزیکی هزل مایه به خندون و سرگرم کردن مخاطب کمک کنه که از دید من نه تنها خوب بود بلکه زننده هم بود و اصلا خوشم نیومد.

پی نوشت ۲ : اگر می‌خواید این تئاتر رو ببینید تا چند روز دیگه اکران هست ضمن اینکه در جشنواره تئاتر فجر هم باز اجرا داره.

این مطلب رو به اشتراک بگذارید :

5 thoughts on “تئاتر مرگ فروشنده

  1. رگه هایى از طنز لازمه در چنین کار به قول شما طنز
    تا مخاطب خسته نشه و بنظر من طنز هاى استفاده شده بجا و مناسب بودن و گاها حتى تاثیر گذارى رو بیشتر میکردن، مثل جایى که شخصیت فروشنده روى میز میزنه و فکر میکنه دارن در میزنن
    اما اینکه بسیار طولانى شد موافقم

  2. املای صحیح، سوررئال است،آقای منتقد توجه بفرمایید.اولین چیزی که شما باید به خوبی بدونید املای صحیح کلمات هست.اگر شما به اندازه کافی این کلمه رو در کتاب های مختلف دیده بودید مسلما درست می نوشتید.

    1. سلام، مرسی املای صحیحش رو بهم گفتید ولی بعید می‌دونم محتوای یک مطلب بخاطر یک «ر» کم گذاشتن زیر سوال بره، هر چند منتقد نیستم و صرفا نظر شخصیم به عنوان یک مخاطب بود.

Comments are closed.