نمایش مرثیه‌ای برای کتاب‌سوزی‌ها

تئاتر مرثیه‌ای برای کتابسوزی‌ها

اول از همه تئاتر مرثیه‌ای برای کتابسوزی‌ها به قول خود کارگردان که علی اتحاد باشه پرفورمنس یا همون اجرای هنری‌ست و تئاتر نیست. چیزی که متفاوت بودنش رو نسبت به بقیه کارهای هنری نشون میده همین پرفورمنس بودنش و تعامل فیزیکی و کلامی با تماشاگر و شاید ویدیو اینستالیشن اجراست. این اجرا رو چند روی پیش تو فرهنگسرای نیاوران دیدم و خب موارد زیادی هست که میشه راجبش حرف زد از نحوه‌ی اجرا و بازیگران شاخصش تا تعاملش با تماشاگرا و …

این پرفورمنس جزو اون دسته از کارهای هنری هست که هرچی بیشتر تو اون زمینه مطالعه داشته باشی بیشتر می‌تونی از اجرا لذت ببری و خوشت بیاد و دقیقا به همین دلیل برداشت‌های مختلف ازش میشه داشت.

کلیت داستانی [حداقل از دید من] داستان از بین رفتن‌هاست. چیزی که ما توی اجرا می‌بینیم اینه که هرچی که نوشته شده [و طبیعتا خیلی از نوشته شده‌ها محتوایی داره که به زندگی بشریت کمک می‌کنه در ابعاد مختلف] بر اثر اتفاق یا از قصد یا دلایل دیگه سوخته میشه و تمام نوشته‌ها و کلمات و … چیزهایی که زحمت براش کشیده شده از بین میره و سوزانده میشه و این بشر بعد از مدتی نه چندان زیاد به دست فراموشی می‌سپردش و شاید هیچوقت اون متن هم دیگه نوشته نشه و نه فقط متن حتا اسم‌ها، اسم‌های بزرگی که کارهای بزرگی کرده‌اند بر اثر اتفاقات مختلف مثل جنگ، اسم و تاریخ اون فرد کاملا پاک شده و به فراموش شده‌ها می‌پیونده.

اجرا اِلمان‌گرا هم بود و اون جوری که من دیدم اجزای مختلفی مورد هدف بود مثل آتش، دود، خاکستر، نور، تاریکی و … که اگه مطالعتون روی مبحث اِلمان‌گرایی بیشتر باشه بیشتر متوجه داستان اجرا و هدف اجرا می‌شید.

مرثیه‌ای برای کتاب‌سوزی‌ها

سکانس اول شما ایستاده با راهنمایی فردی وارد سالن تاریک می‌شید و حرف‌هایی زده میشه و اون فرد چند باره زیر گوش بعضی تماشاگرا وردهایی می‌خونه و بعد از اینکه همه جمع شدن راهنماییشون می‌کنه به سالن دوم.

سکانس دوم شما باز ایستاده به ویدئو اینستالیشن که متشکل از ۳-۴ تا ال‌سی‌دی بزرگ هست فراخونده می‌شید و هانیه توسلی و مهدی احمدی [که اگه یادتون باشه با هم فیلم خاطره‌انگیز شب‌های روشن رو بازی کردن] شروع به خوندن یک متن با ادبیات رسمی می‌کنن. که معمولا از ادبیات سنگینی استفاده می‌کنن که خیلی‌ها شاید دوست نداشته باشن و شعله‌های آتیش در بک‌گراند تصویر همراهیشون می‌کنه. این قسمت بعضی اوقات چشم‌هایی که مستقیم به دوربین خیره شده بود و حرف میزد از تصویر می‌پرید و بالارو می‌دید [ احتمالا برای خوندن متن ] که نمی‌پسندم شخصا.

سکانس سوم به سالن اصلی میرید و اونجا برای تقریبا نصف سالن صندلی هست که اگه کسی خواست بشینه و مابقی هم ایستاده به اجرا زنده‌ی دور میز بازیگران که متشکل از بابک حمیدیان، نورا هاشمی، جواد مولانیا، نیکو ترخانی و نوید هدایت‌پور رو ببینند که البته جواد مولانیا مرد شمع به دستیه که توی تمام سکانس‌ها همراهیتون کرده. باز حرف‌هایی که توی ویدئو اینستالیشن زده شده رو به نحو دیگه‌ای می‌گند با آتیش زدن کاغذها و نوشتن و … که اینجا هم با تماشاگران تعامل دارن مثلا نزدیک شما می‌شن ازتون می‌خوان که پاشید و چیزی یادداشت کنید یا موارد دیگه. صحنه تو این قسمت یکم ترسناک ظاهر شده شاید یجوری مثل برزخ شده باشه که پر از سیاهی و آتیش و حرفایی هست که با نحوه‌ی ترسناک یا نامعلوم زده میشه.

و در آخر اجرای زنده‌ی موسیقی با حضور :  تار: نغمه مراد آبادی ، کمانچه: ژوبین کلهر ، آواها: حامد کاظمی.

مرثیه‌ای برای کتاب‌سوزی‌ها

در کل از موضوعش خوشم میومد ولی از نحوه‌ی اجراش زیاد خوشم نیومد به دلایلی که در پایین ذکر می‌کنم:

۱- چه دلیلی داشت نبود صندلی در سکانس‌های مختلف؟ البته تو سکانس آخر از هرجهت یه دیدی داشتید و ایستاده شاید می‌تونستید دیدتون رو عوض کنید ولی واقعا وقتی درگیر یک اجرای یک ساعته هستید و عصرم هست طبیعتا خیلی‌ها از صبح رو پا بودن و خسته‌ن مثل من و از یه جایی به بعد خستگی انقدر بروز پیدا می‌کنه که با توجه به سنگینی و اِلمان‌گرایی اجرا مخاطب خسته میشه و تمرکزش رو از اجرا از دست میده.

۲-  همونطور که گفتم این اجرا به دلایل خودش به زبان ساده بیان نشده بود و وقتی شما مخاطب هنردوستی که به هرقیمتی که باشه هزینه‌ش رو پرداخت می‌کنه و به اجرا میرسه رو قاطی مخاطبینی می‌کنید که از سایت تخفیفان و امثال اون اومدن و خیلی‌هاشون دلیلشون ارزونیه اجرا و تخفیفش از ۲۰ تومن به ۱۲ تومن هست تلفیق خوبی از آب در نمیاد. یک سریشون وسط اجرا میرن، یک سریشون دائم غر میزنن، یکی سریشون سرشون تو گوشیه یا دارن حرف میزنن که همه‌ی این عوامل هم بازیگر رو خسته می‌کنه و هم مخاطب هنردوستی که اومده رو.

۳- بنظرم نیازی نبود برای بیان همچین موضوعی همچین اجرایی با ادبیات سنگین و اِلمان‌گرایی و بازی‌های پیچیده در نظر گرفته شه. شاید با یه اجرا یا تئاتر ساده‌تر خیلی بهتر میشد به این موضوع پرداخت.

گروه موسیقی تئاتر مرثیه‌ای برای کتاب‌سوزی‌ها

پی‌نوشت ۱: اجرا تا ۱۰ بهمن ادامه داره از تیوال یا تخفیفان می‌تونید تهیه کنید.
پی‌نوشت ۲: آوازه‌خون آخر اجرا حامد کاظمی برادر هادی کاظمی یکی از بازیگرای خوب کشورمون هست.پی‌نوشت ۳: چون از اجرا اونجوری که باید خوشم نیومد ترجیحا در مورد بازی بازیگران نظری نمیدن که یه وقت بی‌انصافی ناخواسته‌ای نکرده باشم.

این مطلب رو به اشتراک بگذارید :